☕ کــــافه پیـــاده رو

صاف بایست و لبخند بزن.بگذار مردم نگران لبخندزدنت باشند...چه گوارا ☭

☕ کــــافه پیـــاده رو

صاف بایست و لبخند بزن.بگذار مردم نگران لبخندزدنت باشند...چه گوارا ☭

حالا اینجا امن تر از بقیه ی جاهاییست که نوشته هایم را به اشتراک میگذارم.وبلاگ نازنینم.کافه ی قشنگم.بدون ادیت مینویسم.مثل چرک نویس.حالا که قلبم تبدیل به هزاران تکه ی غمگین شده.دوست دارم فریاد بزنم.بگویم که رفیقم زیرآبم را زده و هنوز که هنوز است لکه هایش از روی روحم پاک نشده.بگویم که حالا از تمامی آدم های اطرافم بیزارم و اعتمادم به همه را از دست داده ام.که خوب و محترم بودن چیزی جز گه برای من نداشته.که ماه پیش با عشقم برای همیشه خداحافظی کرده ام.که از سرکار رفتن خسته ام.از حرف زدن خسته ام.از دانشگاه رفتن خسته ام.از همه چیز و همه کس خسته ام.بگویم که از حسابم که کاملا خالیست خسته ام.از هیچ وقت به اندازه ی کافی نداشتن.از آدمها و حرف هایشان..صدایشان..قلب هایشان...