☕ کــــافه پیـــاده رو

صاف بایست و لبخند بزن.بگذار مردم نگران لبخندزدنت باشند...چه گوارا ☭

☕ کــــافه پیـــاده رو

صاف بایست و لبخند بزن.بگذار مردم نگران لبخندزدنت باشند...چه گوارا ☭

من ابرانسان نیستم!

با شما که این حرف ها را ندارم.از آشنایی با آدم های جدید می ترسم.این را فقط خودم میدانم و خودم.مخصوصا آدم هایی که به آشنایی با من مشتاقند.آنهایی که تعریفم را شنیده اند.از کار هایم شنیده اند.و حالا مشتاق آشنایی و رفاقتند.من در ذهنشان ابر انسان فوق‌العاده ای ام که موفق میشوم.که از ته دل میخندم.که خوبم.که قشنگم.که مثل یک پروژه ی موفق می مانم...نه اینکه نباشم ،نه اینکه ادا باشم،اما میدانید،هیچ حس خوبی نیست که در ذهن کسی یا کسانی یک ابر انسان باشید.برای اینکه ابر انسان ها اوج را به نام خودشان زده اند.زشت است اگر یک ابرانسان بال نداشته باشد.ابر انسان گریه نمیکند.دلش نمیگیردمشکلاتش را با فوت کردن حل میکند.تردید نمیکند.غر نمیزند.اشتباه کند؟! حرفش را نزنید.پله های موفقیت برای او ساخته شده اند و نقشه را بلد است.ابر انسان پنجه های طلایی دارد.صدایش را بالا نمی برد. دست توی دماغش نمیکند.درها را بهم نمیکوبد.فحش نمیدهد.کم نمی آورد.ابرانسان نفس مسیحایی دارد و عصای موسایی.استعدادش به دست آوردن است و شغلش موفق شدن.او کامل است.

انسان ها با این تصورات وارد زندگی ام میشوند.با من دوست میشوند.بعد کم کم می بینند که خیر! من هم اشتباه میکنم.من هم غر میزنم.من هم دست توی دماغم میکنم.من هم بی تربیت میشوم.من هم شکست میخورم.من هم عاشق میشوم...بعد یک ای بابااااا اینم نشدِ بلند توی ذهنشان میگویند و کسی را که فکر میکردند ابرانسان است تنها میگذارند...