☕ کــــافه پیـــاده رو

صاف بایست و لبخند بزن.بگذار مردم نگران لبخندزدنت باشند...چه گوارا ☭

☕ کــــافه پیـــاده رو

صاف بایست و لبخند بزن.بگذار مردم نگران لبخندزدنت باشند...چه گوارا ☭

دیدی چطور با دیاپازون های شکسته کوک شدیم؟...

دوست داشتم باشی.مخصوصا وقت هایی که حالم خوب است.وقت هایی که دل توی دلم نیست.دوست داشتم باشی و ببینی که چطور کار میکنم.مرا وقت شادابی ببینی.وقت هایی که رژ قرمز میزنم.وقت هایی که دستم به سیگار کشیدن نمیرود.وقت هایی که موهایم را می بافم.وقت هایی که انگار در دنج ترین گوشه ی عالم لم داده ام و سرتاپا زرد پوشیده ام.دوست داشتم مرا ببینی وقتی احساس موفقیت میکنم.وقتی خودم را دوست دارم.وقتی خودم را دوست دارم....دوست داشتم مرا ببینی وقتی ناشیانه ولی با اعتماد بنفس آشپزی میکنم.وقتی سعی میکنم بین خودم و فلفل و زردچوبه و ماهیتابه علاقه ایجاد کنم.وقتی کتاب میخوانم.وقتی غرق میشوم...دوست داشتم مرا در حال خوشم ببینی.که آواز میخوانم.که غصه نمیخورم.که شوخی میکنم.که برای ارام شدن لازم نیست به دوردست ها فکر کنم.دوست داشتم باشی و ببینمت که یقه ات را صاف میکنی.کفش هایت را درمیاوری.می آیی داخل. وقتی لیوان چای را به لبت میچسبانی.که وقتی سردت شده چه شکلی میشوی.وقتی فکر میکنی،وقتی غرق میشوی....دوست داشتم مرا ببینی وقتی چیز جدیدی کشف میکنم.وقتی تفکری تو ذهنم جوانه میزند و مرا امیدوار میکند.وقتی غم تا فرسنگ ها از من دور شده.وقتی مردم را دوست دارم.وقتی لای مردم هستم و تنش ندارم.وقتی نمیخواهم فرار کنم...دوست داشتم ببینمت وقتی خوشحالی.وقتی حوصله داری.وقتی موهایت را بالا میدهی...دوست داشتم مرا ببینی وقت هایی که فکر میکنم باید یک گلدان بخرم.باید عشق بورزم.باید خوب باشم.وقت هایی که به تو فکر میکنم و بهتر کار میکنم.به تو فکر میکنم و بهتر نفس میکشم.به تو فکر میکنم و....