☕ کــــافه پیـــاده رو

صاف بایست و لبخند بزن.بگذار مردم نگران لبخندزدنت باشند...چه گوارا ☭

☕ کــــافه پیـــاده رو

صاف بایست و لبخند بزن.بگذار مردم نگران لبخندزدنت باشند...چه گوارا ☭

چرا که وی پذیرفته بود هر دو را...

و چنان در هم می آمیختند و بی خود میشدند که گویی فلک، مُهر ذلت بر تن ماده زده بود و ماده نیز برتن خویشتن...و نر ، نریّت میکرد به شدت،چرا که وی را غم ذلت نبود و در اوج فرمانروایی بود و لذت ها از ذلت ها می دوشید و می چشید و ماده را نیز کفران آن نعماتی(!) که فلک و خویشتن صانعش بودند نبود،چرا که وی پذیرفته بود هر دو ذلت را از عمق جان...